هفته گذشته آفتاب واقعاً سخاوتمندانه بود ، با گرمی از منطقه کارخانه می درخشید و حتی هوا به پیش بینی اشاره داشت - زیرا ما قصد داشتیم از یک میهمان ویژه استقبال کنیم: یک مشتری خرید کامیون سنگین از لیبی.
صادقانه بگویم ، وقتی وظیفه میزبانی را دریافت کردیم ، همه افراد در تیم کمی احساس هیجان کردند. از این گذشته ، این دوستی بود که از دور می آمد و ما روزها را از قبل آماده کردیم: تجهیزات موجود در این کارگاه به طور کامل مورد بازرسی قرار گرفتند ، مدل های وسیله نقلیه در سالن نمایشگاه بارها تنظیم می شدند و حتی مواد ترجمه نیز سه بار بررسی می شدند. ما می خواستیم مشتری بیاید و حرفه ای و اخلاص خود را احساس کند.
در روز ورود مشتری ، زود منتظر درب بودیم. وقتی دیدیم که وسیله نقلیه از دور نزدیک می شود ، همه به طور غریزی لباس خود را صاف می کردند. درب باز شد ، مشتری با لبخندی به پایین رفت و به ما در انگلیسی مسلط سلام کرد و فوراً حس عجیب را کاهش داد. پس از یک تبریک کوتاه ، ما مستقیماً به موضوع رفتیم - او را در اطراف کارگاه نشان دادیم.
به محض اینکه وارد کارگاه شدیم ، سر و صدا ماشین ها به ما خوش آمد گفت ، اما به هیچ وجه آشوب آور نبود. چشمان مشتری بلافاصله روشن شد و او مستقیماً به سمت قاب کامیون سنگین که مونتاژ شده بود ، رفت. سرپرست فنی ما به سرعت دنبال شد و از انتخاب فولاد با استحکام بالا به کنترل دقیق سطح میلی متر در هنگام جوشکاری توضیح داد. مشتری بسیار با دقت گوش می داد ، و گاهی اوقات چمباتمه می زد تا درز جوش را لمس کند و با تلفن خود از بازوی مکانیکی خودکار عکس بگیرد. 'در مورد مقاومت در برابر حرارت موتور؟ ' 'آیا داده های مصرف سوخت برای بار کامل وجود دارد؟' سؤالاتی که وی مطرح کرد بسیار حرفه ای بود ، و سرپرست فنی هنگام حرکات توضیح داد ، حتی کارگران مجاور نمی توانند کمک کنند اما لبخند بزنند و انگشت شست می دهند.
پس از ترک کارگاه ، مشتری یک نوت بوک کوچک در دست خود داشت ، پر از چندین صفحه یادداشت. سپس به سالن نمایشگاه رفتیم. به محض اینکه وارد شدیم ، او توسط قرمز جذب شد کامیون کمپرسی ، مدیر فروش را به داخل کابین راننده بکشید. 'نمای خوب است! ' 'صندلی بسیار راحت است.' او در حالی که آن را تجربه کرد ، تکان داد و از ما خواست که در را باز کنیم و نگاهی دقیق به کار لولا بیندازیم. هنگامی که او شنید که ما به طور خاص تعلیق شاسی را برای شرایط سخت کویر در لیبی تقویت کرده ایم ، ناگهان دستان خود را گرفت: 'این بسیار مهم است! '
در طول ناهار با هم ، مشتری در مورد برنامه های زیرساختی کشورشان صحبت کرد و گفت که آنها به دوام و اقتصادی نیاز دارند کامیون سنگین های ما از این فرصت استفاده کردیم تا یک برنامه سفارشی ارائه دهیم ، و از توصیه های مدل به طرح رسانه های خدمات پس از فروش توضیح دادیم. پس از گوش دادن ، او به خصوص تحت تأثیر قرار گرفت: 'من در ابتدا فقط می خواستم بیایم و نگاهی بیندازم ، اما اکنون احساس می کنم که امکان همکاری بسیار بزرگ است.'
در روزی که مشتری را دور کردیم ، او دست رئیس ما را نگه داشت و گفت: 'قدرت و فداکاری تولید شما از آنچه در ایمیل نوشته شده است قانع کننده تر است.' این بیانیه باعث شد همه در داخل احساس گرم کنند.
در حقیقت ، انجام تجارت سنگین کامیون مانند دوست داشتن است - شما باید خود واقعی خود را نشان دهید ، و سپس مردم مایل به باز کردن شما خواهند بود. این پذیرایی فقط یک بازرسی نبود ، بلکه بیشتر شبیه یک سفر اعتماد به نفس در کوه ها و دریاها بود. با انتظار آینده نزدیک ، کامیون های سنگین ما قادر به پرسه زدن در سرزمین لیبی خواهند بود ، که این کارآفرین ترین چیز خواهد بود!